دکتر محمد حسن اسدی طاری
با رشد و گسترش پلتفرمهای جدید، کاهش ترافیک ارجاعات اتاقهای خبر به فیسبوک و توییتر در بسیاری از رسانه ها محسوس است. در مقابل ارجاع و استناد به ابزارهای جدیدی مانند ChatGPT، Perplexity و Claude محسوس هستند.
همین اواخر گوگل اعلام کرد که «فید اطلاعات بیدرنگ» که توسط AP پشتیبانی میشود، به برنامه Gemini اضافه میشود. این درحالی است که برخی از جست و جوگران اینترنتی قبلاً شاهد کاهش ترافیکهای مزبور بوده اند.
تس جفرز، مدیر دادههای اتاق خبر و هوش مصنوعی وال استریت ژورنال می گوید: «در عصری که پلتفرمها در حال تغییر هستند – پلتفرمهای اجتماعی و پلتفرمهای جست و جو – جذب مخاطب سختتر و سختتر میشود، بنابراین ما باید در مورد جایی که قرار است مخاطبان خود را برای داستانهایمان پیدا کنیم، فعالتر و تجویزیتر باشیم».
در همین حال فرناندا براون براکنریچ، سردبیر تعامل مخاطبان آمریکایی در فایننشال تایمز معتقد است: روزنامه نگاران در مورد خوانندگان خود پیش فرض هایی دارند. یکی از آنها که بسیار متداول است این است که فکر می کنند خوانندگانشان به اندازه آنها به چرخه اخبار وسواس دارند.
بنابراین روزنامهنگاران تصور میکنند که خوانندگان دقیقاً مانند آنها مطالعه میکنند. در حالیکه په چنین فرایندی می اندیشیم، مخاطبان ما در جای دیگری به دنبال بهره مندی از پلتفرمهایی هستند که روزنامه نگاران عمدا یا سهوا به آنها اشاره ای نکرده اند.
این گزارشها نشان می دهد که در فایننشال تایمز، خبرنگاران بیشتری از ویراستاران SEO راهنمایی میخواهند که مردم در طی اخبار فوری به دنبال چه چیزی هستند و به چه سؤالات اساسی در پوشش خبری و مقالات مهم یا اخبار رویدادها خود پاسخ دهند. بنابراین دیدگاههای مخاطبان در جذب مخاطب بیشتر موثر واقع می شود.
براکنریچ می گوید فایننشال تایمز در طول تاریخ با خوانندگان در پاره ای از بخشها تعاملی نداشته است. در حالیکه این فرایند امروز تغییر کرده و روند آن کاهش داشته است. جفرز هم همین مضمون را در مورد وال استریت ژورنال اشره می کند.
جفرز تاکید می کند که برای کاهش آثار این اتفاق یک تیم استراتژی محتوا روی ساختن داستانها «کمتر از عذاب و تاریکی»، «کمتر تئوری» و کمتر در مورد «راهحلهای ممکن چند دههای که ممکن است کارساز باشند یا نه»؟ کار کردند.
به همین دلیل است که گزینشگران و دروازه بانان خبری به گزینش داستانهای موفق برای رسانه خود امیدبخشتر، نزدیکتر و بیشتر بر چیزی متمرکز شدهاند و درحالیست که سرمایهگذاران یا خوانندگان متمرکز بر فناوری ما ممکن است واقعاً به آن اهمیت دهند». از جمله مواردی نظیر مطالب استارت آپی و سازوکار هوش مصنوعی و سیاستگذاریهای آن که موضوع محبوب مخاطبان به ویژه جوانان است.
آیا هدف از ارزش گذاری مخاطبان این است که اتاقهای خبر پاسخ به نیازهای مخاطبان را الویت بندی کنند؟
یا سوالات دیگری نظیر اینکه
این داستان برای کیست؟ با چه کسی صحبت کنم؟ آنها به چه زمینه ای نیاز دارند؟ این در چه فرمتی بهتر عمل می کند؟ چه زمانی بیشتر پذیرا خواهند بود؟ و در نهایت، چگونه می توانم آن خوانندگان را آنلاین پیدا کنم؟
براکنریچ در فراین پاسخ به این سوالات یا سوالات مشابه می گوید: نکته کلیدی در اینجا این است که مخاطبان داخل اتاق خبر خود را انسانی کنید. برای وب سایت های خبری محلی، ممکن است ایده خوبی از مصرف کننده محتوای شما داشته باشید. با این حال، هر چه اتاق خبر بزرگتر و جهانی تر باشد، خواننده بیشتر می تواند به یک عدد تبدیل شود.
به گفته او هرچه بیشتر بتوانیم روایتی را پیرامون خواننده بسازیم، برای روزنامهنگاران آسانتر میشود که خود را به جای خواننده قرار دهند. نمایه کردن یک خواننده ممکن است با پرسیدن اینکه کجا زندگی می کند، در حال حاضر چگونه اخبار خود را دریافت می کند و چگونه سازمان خبری شما ممکن است از رقبا متمایز شود شروع شود.
آیا شما خواننده و مخاطب عمومی دارید یا مخاطب منحصر به فرد و خاص؟
اگر معیار شما خوانندگان منحصربهفرد و دائمی است، چرا داستانی را مطرح میکنید که برای سایر خوانندگان محبوبیت و عملکرد خوبی نداشته است؟ این درحالیست که تمرکز اتاق خبر روی هدف استراتژیک واقعاً مهم است. اگرچه در اتاق خبر ماهیتا موضوعات متفاوت و پراکنده ای مطرح می شود، شما نباید تمرکز و تسلط خود را بر موضوعات مختلف از دست دهید. راهکار شما اینست که بنویسید که چه چیزی ضروری و برای رشد شما خوب است.
راهکاری برای مخاطبان خود پیدا کنید که آنها پیوسته به شما دسترسی داشته باشند. به شما اعتماد پیدا کنند و نیازهای ارتباط خود را با شما تامین کنند.
انتهای پیام/